-
U made me hate this city
1403/06/06 01:03
And if my death comes and we don't see each other, know that I longed for you. و اگر مرگم فرا رسید و همدیگر را ندیدیم. بدان که بسیار آرزوی تو کردم .
-
Just
1403/06/05 00:28
یکی میاد . یروزی . من دیگه هیشکی برام مهم نیست . میاد و من تمام انرژیمو براش میزارم . نا خواسته . دیگه غمگین نمیشم . دیگه تو گزشته سیر نمیکنم . من تمامم برای آیندست . برای کسیکه ارزش داشته باشه . برای کسیکه باشه . بودنش ، برای همیشه .
-
بارون
1403/06/03 21:35
اگه این بارون های تفلیس نبود، شاید خیلی زود تر از اینها اینجا ترک میکردم. اگه ، تو زیر سیگاریت اگه، باران میزند و من به لامپ های دور دست نگاه میکنم . به آپارامانهایی که چراغشون روشنه . به داستانهایی که در هر خونه در جریانه . به داستان خودم . به داستان های گذشته خودم . و خیلی خیلی کم به داستانهای آینده ی خودم . به بوی...
-
دبگه بیدار نمیشی با نگرونی
1403/02/30 21:20
خستم. رفتیو آدمکارو جا گزاشتی قانون جنگل زیر پا گزاشتی . دلتو بردی با خود یه جایه دیگه . میدونم میبینمت یه روز دوباره . خیلی خستم . آسیب دیدم . احساساتم بر افراشته شده . غمگینم. دلم میخواد که برم بک گوشه از این جهان هستی. بین ستاره هاییکه میلیون ها سال نوری از زمین دورن . یک قسمت کور از ابن جهان هستی بشم که شاید...
-
امشب
1403/01/31 21:05
امشب دوباره اتفاق افتاد . امشب باز تنها شدم . یعنی باز هم به اون نقطه رسیدم که هیچ آدمی به من نزدیک نیست . آخرین بار که در این حالت بودم یک سال و نیم پیش بود . مثلا ۵۰۰ روز پیش . بیشتر از ۵۰۰ تا اتفاق و خاطره ولی ساخته شد . و در نهایت دوباره الان ۱۹ اپریل ۲۰۲۴ ، باز تنها .