af5h1n blog - بلاگ افشین

Afshin_2033 ای دی اینستاگرام

af5h1n blog - بلاگ افشین

Afshin_2033 ای دی اینستاگرام

زمان

در میانه راه ایستادم

به زمان پشت کردم

و به جای ادامه آینده

که کسی در آن چشم به راهم نبود.

برگشتم و بر جاده هموار گذشته گام زدم.


تنهایی تلخه

سخته... دلتنگی سخته 

قد یه سال برام یه لحظه

تلخه... تنهایی تلخه

بی کسی بدترین درده 

بسه... خود خوری بسه

تا کی شبو روز تنم بلرزه  

تو بیداری چقدر کابوس دیدم .

باید بتونم.... تنها بمونم.

ما همه‌مان تنهاییم

ما همه‌مان تنهاییم، نباید گول خورد، زندگی یک جور زندان است، زندان‌های گوناگون. ولی بعضی‌ها به دیوار زندان صورت می‌کشند و با آن خودشان را سرگرم می‌کنند‌، بعضی‌ها می‌خواهند فرار بکنند، دستشان را بیهوده زخم می‌کنند و بعضی‌ها هم ماتم می گیرند. ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم، همیشه باید خودمان را گول بزنیم. ولی وقتی می‌آید که آدم از گول زدنِ خودش هم خسته می شود.


ولی سیگار . ..

هوس سیگار کردم. ابلهانه بود. سال ها بود سیگار نمی کشیدم.

بله اما حالا دلم می خواست، زندگی همین است… اراده ی

راسختان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد 

زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت 

سیگار بخرید.

منتظر موندن سخته سخت‌ تر میشه وقتی . . .

منتظر موندن سخته سخت‌ تر میشه وقتی ندونی منتظر چه اتفاقی هستی وقتی فکر می کنی اتفاقی که منتظرش هستی اگر بیفته زیاد هم خوب نیست کسی که منتظرش هستی اگر برگرده همه چیز اونقدر هم که فکر می کردی عالی پیش نمیره منتظر موندن سخته هر چند از امیدواری شروع میشه با شادی کوچیکی توی دلت و لبخند نصفه نیمه‌ ای روی لبت تموم میشه روزهایی که می‌ تونستی از ته دل بخندی اما نخندیدی شب‌ هایی که می‌ تونستی انقدر بی‌ تاب گریه نکنی اما رفتی زیر پتو و گریه کردی از تموم فرصت‌ هایی که به اسم انتظار سوزوندی. بیاین خودمون رو به منتظر بودن محکوم نکنیم .

تنها

تنها نشسته ای

چای می نوشی

و سیگار میکشی

هیچ کس تو را به یاد نمی آورد.

این همه آدم

روی کهکشان به این بزرگی

و تو حتی

آرزوی یکی نبودی.

دانلود موسیقی زیبای بازی Resident Evil 4

وقتیکه چالش های سنگین و مبارزات را در بازی رسیدنت اویل 4 پشت سر میگزاشتیم و بدون محمات و خون دنبال یه پناه گاه بودیم فقط دیدن یه صحنه مارو خوشحال میکرد. و اون هم دیدن تلگراف زنگ زده ای بود که معمولا کنارش مقداری محمات و تیر و... بود. وقتی که وارد تلگراف میشدیم دیکه خیالمون راحت بود که اینجا دیگه هیچ زامیی ای وجود نداره. و یه اهنگ ملایم که این روزا تمام خاطرات رسیدنت اویل 4 باهاش زنده میشه پخش میشد. این اهنگو برای شما دوستان آپ کردم. لذت ببرید از خاطرات